خوش گذرونى سه نفره
امروز با صداى كورش از خواب پرسيدم و دو نفرى صبحونمونو خورديم و مامانم صندلى كورش رو تو مشين نصب كرد و راه افتاديم رفتيم مهدم(درخشش)مليحه و مهنازجون نبودن ولى خانوم حكاك بود بعد ازونجا رفتيم پارك ملت و كلللللللللللللللللى بازى كردم كورش رو هم بغل كردم و باخودم بردمش حيف شهربازيش بسته بود بعد از كلللللللللللى بازى و پياده روى مامانم برام يه من كارت گرفت پنج و پونصد!!!! قابش هم هزار تومان كه ميشه شيش و پونصد خلاصه سوار ماشين شديم و از شدت گررررررمااااا مامانم كولرو زيااااااد كرد و مثل هميشه من مجبور شدم براى مراقبت از كورش برم عقب بشينم>:|خلاصه برگشتيم و ديديم بابام اومده خونه و ميز انقدر با سليقه چيده شده بوووووود كه خدا ميدونه گلاى خشك شده رنگ...
نویسنده :
كيانا
14:35